
بررسی عملکرد سرمربیان خارجی استقلال و پرسپولیس بهبهانه حضورکالدرون و استراماچونی
تعداد بازدید : 6
بیگانهها؛ اکثراً ناکام در فصل اول
با انتخاب «کالدرون»و«استراماچونی» بهعنوان سرمربی دو تیم بزرگ پایتخت، طرفداران دو تیم باز هم دو مربی خارجی را در قامت سرمربی میبینند. اینکه کالدرون میتواند جانشین شایستهای برای مردی باشد که سه فصل متوالی پرسپولیس را قهرمان لیگ برتر کرد یا نه، هنوز مشخص نیست. از طرفی هنوز نمیتوان با قطعیت درباره استراماچونی حرف زد و اینکه آیا او بهتر از «شفر» نتیجه میگیرد یا نه؟ البته درمورد مربیان خارجی همیشه این بحث وجود دارد که باید به آنها زمان بیشتری داد؛ چراکه تا با فوتبال ایران آشنا شوند، زمان میبرد؛ بنابراین همیشه به مدیران باشگاهها توصیه شده به مربیان خارجی، زمان بیشتری بدهند. حال با حضور کالدرون و استراماچونی در فوتبال ایران، به بررسی عملکرد مربیان خارجی پیشین دو تیم استقلال و پرسپولیس، در اولین فصل حضورشان روی نیمکت این دو تیم پرداختهایم. بعضی از مربیان خارجی مانند «رایکوف» و «آلن راجرز» با عملکرد فوقالعاده، نام خود را در تاریخ فوتبال ایران جاودانه کردهاند و بعضی هم مانند «رونالدکخ» و «وینگادا» با سطحی که از خود نشان دادند، جایی برای دفاع از عملکرد خود نگذاشتهاند و حتی یک فصل هم در ایران ماندگار نشدند.
پیوند گذشته آبی با کیفیت؛ تجربه تلخ مربیان آلمانی
رایکوف، در زمستان سال 1348 بهعنوان سرمربی استقلال انتخاب شد و خیلی زود توانست با قهرمانی در جام منطقهای و جام باشگاههای آسیا در فوتبال ایران به یک قهرمان تبدیل شود. رایکوف، یکی از اولین مربیان خارجی بود که به فوتبال ایران آمد و اگرچه کارشناسان، عصر رایکوف در تیمملی را باشکوه نمیدانستند، اما او توانست با درخشش در فوتبال باشگاهی ایران و فرصت دادن به بازیکنانی مثل «ناصرحجازی»، نام خود را در تاریخ فوتبال ایران جاودانه کند و آغازگر دوران طلایی فوتبال ایران باشد. بعد از اینکه رایکوف استقلال را ترک کرد، مدیران استقلال مذاکراتی را با «جکیچ» آلمانی داشتند و با او بهتوافق رسیدند. آنها میخواستند با او مانند رایکوف، دورانی طلایی را بسازند؛ اما سرمربی آلمانی استقلال در نخستین فصل خود نتوانست در جام تختجمشید سال 1356 به مقامی بهتر از چهارمی برسد و با انقلاب اسلامی، ایران را ترک کرد.
استقلال بعد از جکیچ حدود پانزده سال توسط مربیان داخلی هدایت شد و اسطورههایی مانند ناصر حجازی و منصورپورحیدری روی نیمکت این تیم نشستند تا اینکه در سال 1372 و با حضور استقلال در دسته سوم فوتبال ایران، این باشگاه با «سکوموروخوف» روسی بهتوافق رسید و این مربی توانست استقلال را به سطح نخستِ فوتبال ایران برگرداند. سکوموروخوف بعد از این صعود استقلال را ترک کرد ولی در سال 1378 به استقلال برگشت و نتوانست آنطور که باید در این باشگاه نتیجه بگیرد؛ این مربی بعد از شکست در دربی از استقلال جدا شد تا بازهم اسطورهها، باشگاه استقلال را اداره کنند. در بازه رفتوبرگشت سکوموروخوف به استقلال، این باشگاه یک مربی روسی دیگر را هم روی نیمکت خود دید؛ «بیلفسکی» بعد بازگشت استقلال از دسته سوم به سطح اول فوتبال ایران، این تیم را برای هشت بازی هدایت کرد؛ اما آمار 50درصد شکست در این هشت بازی باعث شد این مربی، سریع استقلال را ترک کند. راه مربیان خارجی و استقلال تا حرفهای شدن لیگ ایران یکی نشد و در دومین دوره لیگ برتر، «رونالد کخ» آلمانی روی نیمکت آبیها نشست.
کخ در هجده بازی که در لیگ برتر سرمربی استقلال بود، توانست این تیم را به جایگاه چهارم برساند. او تا پایان فصل در استقلال نماند و مدیران استقلال، تصمیم به برکناری او گرفتند. بعد از کخ، زرینچه و پورحیدری تا پایان فصل روی نیمکت استقلال نشستند واستقلال تا پایان آن فصل در لیگ برتر، فقط یک پیروزی کسب کرد تا فصل را در جایگاه نهم جدول تمام کند. بعد از نتایج کخ، مجموعه باشگاه استقلال نسبت به استخدام مربی خارجی سختگیر شده بود و تا حضور شفر روی نیمکت آبیها، حدود چهاردهسال نیمکت استقلال در اختیار اسطورهها قرار داشت. در تب داغ استفاده از مربیان خارجی در فوتبال ایران، آبیها تصمیم گرفتند از شفر روی نیمکت خود استفاده کنند. پیرمرد آلمانی در فصل نخستِ حضورش در ایران همه را شگفتزده و در دومین دربیاش موفق به کسب پیروزی شد. او همچنین استقلالِ انتهای جدولی منصوریان را به مقام سوم رساند و در جام حذفی هم موفق شد تا استقلال را قهرمان کند. شفر، در لیگ قهرمانان آسیا نیز توانست استقلال را از «گروه مرگ» بالا بیاورد و به جمع هشت تیم برتر این رقابتها برساند. شفر، در فصل دوم حضورش در استقلال عملکرد گذشته را تکرار نکرد و در اواخر فصل اخراج شد تا در 69 سالگی برای ادامه فعالیتاش در قامت یک مربی، به امارات برود.
خارجیها میهمان همیشگی سرخها؛ قرارداد نانوشته با کرواتها
در ارتش سرخ برخلاف آبیهای پایتخت، تعداد مربیان خارجی که روی نیمکت این تیم نشستهاند، زیاد است. پرسپولیس تا پیش از پیوستن کالدرون به این تیم، سیزده مربی خارجی را در قامت سرمربی خود دیدهاست و خاطرات متفاوتی را از آنها به یاد دارد. نخستین سرمربی خارجی پرسپولیس، «آلن راجرز» انگلیسی بود؛ مردی که در دهه پنجاه میلادی حدود سه سال روی نیمکت قرمزها نشست و در سال اول حضور خود موفق شد جام منطقهای را به ویترین افتخارات باشگاه پرسپولیس اضافه کند. جدا از این جام، راجرز در دربی ششتاییها هم سرمربی پرسپولیس بود و با تیم هجومیاش، یکطرفهترین دربی تهران را ساخت. «ایوانکونوف» در سال 1355 به تهران رفت تا دومین مربی خارجی سرخها باشد. این مربی محافظهکار، بیش از آنکه بازیها را با پیروزی پشت سر بگذارد، آنها را با مساوی به پایان میرساند. کونوف بعد از کسب مقام دوم با پرسپولیس در لیگ از هدایت این تیم برکنار شد. پرسپولیس بعد از کونوف، نزدیک به دو دهه هیچ مربی خارجی را روی نیمکت خود ندید و با حضور امیر عابدینی در این باشگاه، «ولادیسلاوبگوویچ» هدایت پرسپولیس را در دست گرفت. سرمربی کروات سرخها در چهار بازی که هدایت پرسپولیس را برعهده داشت، با کسب سه پیروزی و یک مساوی خیلی زود ایران را ترک کرد. در همان زمان بعضی رسانهها، دلیل این حرکت بگوویچ را اختلاف با بازیکنان باتجربه اعلام کردند. پس از ناکامی حمیددرخشان در کسب عنوان قهرمان در لیگ آزادگان 1373، پرسپولیسیها دوباره به فکر تعویض سرمربی افتادند و این بار قرعه به نام «گده» آلمانی درآمد تا سکان هدایت سرخپوشان را در دست بگیرد. گده که ستارگان تیمش را بهعلت حواشی دربی 38 از دست داده بود، نتوانست نتایج خوبی را با پرسپولیس بگیرد و پس از یازده بازی از هدایت قرمزها کنار رفت. بعد از گده، «استانکو» مربی پرسپولیس شد تا عصر طلایی پرسپولیس را آغاز کند. او در اولین سال حضورش در پرسپولیس موفق شد بهعنوان قهرمانی لیگ آزادگان برسد. استانکو، یکی از بزرگترین مربیهای تاریخ پرسپولیس بهشمار میرود و دو قهرمان در لیگ آزادگان و یک سومی آسیا را در کارنامه خود با پرسپولیس میبیند. چند ماه بعد از جدایی استانکو، «متکویچ» روی نیمکت پرسپولیس نشست. او خیلی زود و با چهارمی در آسیا به کار خود پایان داد تا فقط چند ماه در پرسپولیس سرمربیگری کند. بعد از اینکه متکوویچ پرسپولیس را ترک کرد، تا سالها خبری از مربی خارجی در پرسپولیس نبود و علی پروین این تیم را هدایت میکرد.
بعد از جدایی پروین از پرسپولیس، «وینگو بگوویچ» هدایت تیم قرمز پایتخت را در سال 1382 در دست گرفت و برخلاف شروع طوفانی در لیگ و برد هشت گل مقابل پگاه، با درخشش تمام ستارههای تیم، پرسپولیس رفتهرفته دچار افت شد و نتوانست در آن سال موفق شود.
بعد از وینگو، «راینر زوبل» آلمانی بهعنوان سرمربی پرسپولیس انتخاب شد. زوبل تا چند هفته پایانی لیگ، مدعی عنوان قهرمانی بود؛ اما درنهایت پرسپولیس را چهارم کرد و از این تیم جدا شد. مربی خارجی بعد از زوبل، «آری هان» هلندی بود که با ناکامی مطلق ایران را ترک کرد و اصلاً نتوانست در قامت یک مربی بزرگ در پرسپولیس عمل کند. پس از آری هان، مصطفی دنیزلی هدایت قرمزها را در دست گرفت.
دنیزلی با ارائه بازی جذاب و تماشاگرپسند توانست خودش در دل هواداران پرسپولیس جا کند. پرسپولیس تنها سه امتیاز تا قهرمانی فاصله داشت و درنهایت سوم شد. دنیزلی، در آن سال پرسپولیس را ترک کرد؛ اما در سال 90به پرسپولیس برگشت؛ ولی چندان موفق نبود. پیش از بازگشت او به پرسپولیس، «وینگادا» و «کرانچار» روی نیمکت پرسپولیس نشستند؛ اما هیچکدام از این مربیان موفق نبودند و زودتر از زمانی که پیشبینی میشد، پرسپولیس را ترک کردند. بعد از دنیزلی، «مانوئل ژوزه» پرتغالی روی نیمکت پرسپولیس نشست. ژوزه که کارنامه درخشانی داشت در پرسپولیس یک شکستخورده به تمام معنا بود و تنها چیزی که برای پرسپولیس بهجا گذاشت، یک بدهی مالی سنگین بود. بعد از ژوزه سالها طول کشید تا پرسپولیسیها به مربی خارجی فکر کنند؛ زیرا بعد از استانکو هیچ مربی خارجی نتوانسته بود در این باشگاه موفق شود؛ اما ناکامیهای طولانی باشگاه موجب شد پرسپولیسیها، «برانکو» را به ایران بیاورند.
برانکو در فصل نخست، با ارائه فوتبالی جذاب تا یک قدمی قهرمانی پیش رفت؛ اما در بازی آخر مقابل راهآهن نتوانست نتیجه لازم را بگیرد و به مقام دوم رسید. بعد از پایان بازی، کل ورزشگاه، برانکو و تیم او را تشویق کردند و این مقدمهای بر سه قهرمانی متوالی پرسپولیس در لیگ برتر شد؛ قهرمانیهایی که پرسپولیس را در تاریخ فوتبال ایران جاویدان کرد.